دیدار حضرت ماه
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۸۵۳۱۵
شوق دیدار، من را زودتر از همه به خیابان کشور دوست میرساند. بار اولم نیست این توفیق را پیدا کرده ام، اما وجودم سراسر شوق است. کمی صبر میکنم تا چند نفری برسند. اما باز زودتر از همه وارد میشوم. کمی در حیاط قدم میزنم. یاد حاج قاسم هنوز در گوشه گوشهی اینجا زنده است. درهای بازرسی را یکی پس از دیگری طی میکنم تا به همان حیاط خاطره انگیز ورودی منزل آقا میرسم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
من، چون سرمایی ام، زودتر سرما را احساس میکنم. کمی لرز کرده ام. میروم و کنار شوفاژ مینشینم. گرمای چندانی ندارد. مدیران سازمان تبلیغات آرام آرام وارد میشوند و همه دور هم نشسته اند و کارهایشان را دنبال میکنند. ساعت نزدیک اذان میشود. حاج آقای قمی که وارد میشوند، همه بلند میشوند و خوشحال که بالاخره این دیدار رقم خورد.
محافظین درخواست میکنند همهی آقایان یک طرف بایستند. تذکر هم میدهند که ماسکها را بر صورت داشته باشید. چند دقیقهای از اذان گذشته است. یک دفعه درب باز میشود و حضرت آقا وارد میشوند. صدای صلوات سالن را پر میکند. شوق غیر قابل وصفی در وجودمان پر میشود. حضرت آقا با چشم همه را یک به یک میبینند و سلامی میکنند و به طرف سجاده شان میروند و ما هم برای اینکه جا نمانیم پشت سرشان وارد اتاق میشویم.
نماز بسیار دلنشین است. من صف دوم ایستاده ام. نماز که تمام میشود سریع همه مقابل حضرت آقا مینشینند. آقا بار دیگر همه را با چشم میبینند و سلامی میکنند. سپس رو به آقای قمی میکنند و میفرمایند، جلسه، جلسهی شماست. هر طور صلاح میدانید بفرمایید.
آقای قمی شروع به صحبت میکنند. از اینکه کار را جدی گرفتیم و محکم پای دغدغه مان ایستاده ایم. از اینکه عرصه بانوان و نوجوانان را جدی گرفتیم. دختران حاج قاسم و پسران نوآوین را مثال زدند و بعد اهمیت کار مسجد و هیئت و زحمات مدیران کل و.. را گفتند و در آخر هم از فعالیتهای حوزه هنری نکاتی بیان کردند. حضرت آقا سوال کردند آقای دادمان هم در جلسه هستند؟ آقای دادمان دست بلند کردند. آقا فرمودند شما هم پنج دقیقهای بفرمایید. آقای دادمان گفتند میخواهیم از صحبتهای شما بیشتر بهره ببریم. آقا لبخندی زدند و گفتند بالاخره این وقت برای شماست. اگر میخواهید استفاده کنید. آقای دادمان هم پنج دقیقهای از مسیر حوزه هنری نکاتی گفتند.
در این مهمانی فرمانده، دلم باز هوای گوشه کرده است. گوشهای که از شرمساری کارهای نکرده مان جلوی چشم فرمانده نباشیم. اما دلم میخواهد آن جلو بشینم و تا میتوانم چشمم را از روی فرمانده پر کنم. مثل دفعه قبل که آمدم و جلوی میز عسلی آقا نشستم و علیرضا و عمادرضا در آغوشم بودند. همان جلسهای که عمادرضا شیطنتش گل کرده بود و دمپایی حضرت آقا را از زیر میز میکشید و حضرت آقا دستور دادند بیستکویتی برای عمادرضا بیاورند که مشغول باشد. اما این بار به خاطر کرونا جلوتر نمیشد رفت.
هنوز کمی سردم است. حضرت آقا هم لباس گرم پوشیده اند. دفتر حضرت آقا، مثل همیشه خودش جلوتر در عمل به حل مشکلات کشور است و صرفه جویی در مصرف گاز در این روزهای سرد از دفتر عالیترین مسئول نظام و رهبر همهی شیعیان جهان شروع کرده است.
تعداد دوربینها به نظر کمی زیاد میآید. دوربینها از زمان ورود مان همه چیز را ثبت کرده اند. از همه زوایا جلسه را فیلمبرداری میکنند.
حضرت آقا صحبت هایشان را شروع میکنند. در ابتدا میفرمایند گزارشهای شما خوب بود البته این گزارشها و بیشترش را ما توسط بزرگوارانی و دفتر خبر داریم. سپس به کلمه کلیدی گزارش حاج آقای قمی اشاره کردند که: کلمه محوری گزارش شما جدی گرفتن بود. این خیلی خوب است که جدی گرفتید. ما خیلی از مشکلات مان این است که کار را میفهمیم، اما جدی نمیگیریم. جدی گرفتن کار نکته بسیار با اهمیتی است.
سپس با اشاره به آیه:
الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَکَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا
فرمودند: خشیت با خوف تفاوت دارد. خشیت طبق بسیاری تفاسیر یعنی ملاحظه کردن. مثلا میگوئیم ملاحظه فلان شخص را کردم. در اینجا یعنی کسی که تبلیغ دین میکند باید مراقب باشد و ملاحظه کند که حرف خدا زمین نماند و فقط ملاحظه خدا را در تعارضها بکند. البته این به این معنا نیست که اقتضائات تبلیغ را نادیده بگیرد. مثلا با زبان قوم صحبت کردن. وقتی با جوان و نوجوان صحبت میکنید با زبان خودش صحبت کنید. وقتی با جاهل با زبان خودش.
اقتضائات را جدی بگیرید..
همچنین ایشان فرمودند: مسئله بعدی مسئله تولید فکر است. امروز بازار پر رونقی است برای فکر نو. نه فقط در داخل کشور که ده برابر آن در خارج از کشور است. مثلا همین سلام فرمانده را ببینید که در بسیاری کشورها پخش شد.
فرمودند: من وقتی نگاه میکنم ما به اندازه چهل سال جلو نرفته ایم. چهل سال مدت کمی نیست. آمد بخواهیم به حق عمل کنیم باید کار را مضاعف کنیم. گفتید آقایان خیلی کار میکنند. خوب است، هر چه میتوانید کار کنید. هم #فکر کنید و هم کار کنید. چون ماده فکری باید فرآوری شود تا قابل عرضه شود. سپس مثال زدند زمانی که در در دولت بودم از الجزایر برایمان خرما آوردند. سوغات آوردن مرسوم بود. من نگاه کردم دیدم بسته بندی خرما بسیار خوب بود. خرماها بسیار زیبا کنار هم چیده شده بودند. فرمودند آن را بردم هیأت دولت و گفتم بهترین خرما برای ماست و این هدیه مصداق زیره به کرمان بردن است، اما ما خوب بسته بندی نمیکنیم و معرفی نمیکنیم..
سپس حضرت آقا فرمودند: خب گفتم زیاد کار کنید. خب این کارها را چه کسی بکند؟! نیروی انسانی مسئله بسیار مهمی است. حالا آقای قمی گفتند حدود ۲۰۰ مدیر جوان در مجموعه آوردید. اینها خوب است، اما کافی است؟! نسبت به نیاز کشور بسیار کم است.
ما نیاز به اشخاص داریم. مثلا همین دانشگاه سوره قرار بود نیروی انسانی برای حوزه هنری تربیت بکند. قرار بود متصل به حوزه هنری باشد. الان هست؟ گزارشهای ما این را نشان نمیدهد. الان دانشگاهی است مثل دیگر دانشگاههای آموزش عالی. ما نمیخواستیم دانشگاهی به دانشگاههای کشور اضافه کنیم..
سپس فرمودند: قدیمیهای موثر را هم حفظ کنید. بعضی از اینها اگر نبودند الان در این موقعیت نبودید.
همچنین فرمودند: مراقب نیروهای خودتان هم باشید. من قبلاً زیاد مجله میخواندم. معمولا هم موقع خواب میخواندم. یادم هست داشتم مجله میخواندم نوشتهای از مرحوم حسینی بود. آنقدر خوب بود که من از جایم بلند شدم و آمدم سجده کردم که چنین عزیزانی داریم. یادم هست آن موقع بسیار نگران بودم هیبت این قدیمیهای هنر این جوانان را نگیرد و از دست شان ندهیم. متاسفانه بعضی را از دست دادیم. اما خیلیها هم ماندند که شما میشناسید و الان هم هستند..
سپس فرمودند کارهای مهم را برون سپاری نکنید. ما این تجربه تلخ را خیلی داشتیم که وقتی کار مهمی برون سپاری شود ناخالصی پیدا میکند و آن چیزی نمیشود که شما دنبال آن هستید. البته این به این معنا نیست که ظرفیتهای مردمی را نادیده بگیرید..
سپس فرمودند: یکی از وظایف تبلیغاتی ما فقط نشاط و سرزندگی و شادابی مردم است. حالا انشاالله اوضاع اقتصادی بهتر شود، اما همین جشنها مثل جشن غدیر خیلی خوب است. فضای کشور را عوض کرد. مردم خوب و صمیمی کنار هم قرار گرفتند. اینها را باید ادامه داد..
چند توصیه هم داشتند:
اول فرمودند دچار جناح گرایی نشوید مراقب باشید به دام جناح گرایی نیفتید.
دوم مراقب باشید به کارهای صرفا ویترینی دچار نشوید. اینکه برای کارها از ویترین استفاده کنیم اشکالی ندارد. مثلا کتاب که چاپ میکنیم در ویترین میگذاریم. منظورم کارهای صرفا شکلی است. اینها را مواظب باشید.
سوم کار خنثی نکنید. گاهی آثار خنثی در مجموعههای مومن دیده میشود. گاهی هم منحرف. مثلا کتاب شعر خنثی است. این را انجام ندهید.
در آخر فرمودند: من با شما خیلی حرف دارم. حالا الان وقت نیست. یک وقتی آقای قمی بیایید که مفصل صحبت کنیم. سوالات خوبی هم آقای قمی در آخر صحبت هایشان داشتند، اینها را خودتان بنشینید و فکر کنید و جواب دهید، حتی شما باید به ما مشاوره دهید و بگویید چه کنیم؟! این به اندازه این جلسه کفایت میکند. انشاالله که در این مسیر موفق باشید.
موقع نوشتن فرمایشات حضرت آقا دلم میخواست کاش چشمان دیگری داشته که فقط حضرت آقا را میدیدند و نیاز نبود برای نوشتن گاهی چشم به کاغذ بدوزم.
جلسه که تمام میشود هر کسی چیزی میگوید. مدیر دهه هفتادی انگشتر طلب میکند. آقا میفرمایند میگویم بدهند. پیشکسوت انقلاب دیده مان برای همه طلب میکند. همه خوشحال میشوند که دیگر نیاز نیست هر نفر انگشتری طلب کنند. آقا میایستند. کسی میگوید آقا عکس دسته جمعی بگیریم. همه جمع میشوند و میشود یک عکس.
هنوز عطر حاج قاسم در اتاق هست؛ و چقدر جای حاج قاسم خالی است.
دیگر سردم نیست. گرمای جلسه آنقدر زیاد هم که گرم شده ام. آقا بسیار خوشحال هستند. باز همه را میبینند و آرام به طرف درب خروج حرکت میکنند. بقیه هم خیلی خوشحالند. نکات حضرت آقا آنقدر دقیق و معنا دار بود که حالا حالاها باید روی آن بحث کنیم.
پایان جلسه شیخ رضا روضه امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را خواندند. با همین ابیات بالا. راستش را بخواهید فکر میکنم چرا ما یادمان میرود روضه فراق معشوق و فرمانده را بخوانیم. ما را چه شده که به این هجران عادت کرده ایم.
جلسه با دیگر جلسات مدیران ارشد سازمان تبلیغات متفاوت بود. نشاط و شادابی زیادی در بین رفقا بود. همین جوانان دهه شصتی که در این چهار سال شب و روز نداشتند و حالا قرار بود خدمت رهبرشان، مولا و فرمانده شان برسند. حاج آقای قمی نکات دوستان را با دقت میشنیدند که به گزارش اضافه کنند. هر کسی نظرش را میگفت و حاج آقا جمع بندی میکردند. جلسه با روضه شیخ رضا به پایان رسید.
حجتالاسلام حامد تقدیری، رییس مدارس صدرا
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: دیدار حوزه هنری حضرت آقا حاج قاسم آقای قمی حاج آقا کار ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۸۵۳۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معلمانِ نیک به خدا نزدیک ترند
دوازدهم اردیبهشت سالروز شهادت استاد شهید مطهری، به عنوان روز معلم نامیده شده است. شاید بتوان گفت در بین همه ادیان آسمانی و مکتبهای موجود در دنیا، بیشترین سفارش و توصیه به علمآموزی و تکریم و تجلیل از حق معلم و استاد، در دین مبین اسلام بوده است.
بنابر آیه شریفه «و علّم آدم الأسماء کلّها» خداوند متعال نخستین معلم است و پیامبران الهی که وظیفه تعلیم آیات الهی را بر عهده دارند، همه معلمان بشریت هستند. مقام معلم آن قدر با ارزش است که پیامبر گرامی اسلام(ص) خود را معلم نامیده است: «إنّما بعثت معلّماً».
40 چهارشنبه را میهمان کلمات گهربار و حیاتبخش حضرت علی بن موسیالرضا(ع) هستیم و همراه خوانندگان، شرح یک حدیث رضوی را در گفتوگو با اساتید حوزه و دانشگاه بررسی خواهیم کرد. شرح حدیث این هفته را در محضر استاد حوزه و دانشگاه، حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد باقر ربانی هستیم تا از جام معرفت کلمات رضوی، جان تشنه خویش را سیراب کنیم.
با عرض تبریک روز معّم خدمت شما استاد گرامی، صفحات رواق را منور به روایتی از حضرت رضا(ع) درباره علم آموزی و اهمیت کار معلّمی بفرمایید.
این روز بزرگ که به مناسبت شهادت استاد بزرگ حوزه و دانشگاه حضرت آیت الله شهید مطهری نامگذاری شده است، گرامی میدارم و مخصوصاً برای روح پاک آن دانشمند نمونه و دلسوز پر تلاش، از درگاه خداوند طلب رحمت و رضوان دارم و به همه اساتید کشور عزیزمان ایران، این روز بزرگ را تبریک و تهنیت عرض می کنم. همانطور که میدانید اسلام، تأکید بسیاری بر ارزش ذاتی علم و تعلیم و تعلم آن دارد تا جایی که بسیاری از آیات قرآن و روایات پیامبر و اهل بیت(ع) در این باره وارد شده است. بنابر آیه شریفه «و علّم آدم الأسماء کلّها»، خداوند متعال نخستین معلم است و پیامبران الهی که وظیفه تعلیم آیات الهی را بر عهده دارند، همه معلّمان بشریت هستند. مقام معلّم آن قدر با ارزش است که پیامبر گرامی اسلام(ص) خود را معلّم نامیده است: «إنّما بعثت معلّماً»
از امام رضا(ع) که خود ملقّب به عالم آل محمد(ص) است و معلم همه بشریت نیز روایاتی در این باب نقل شده که یکی از مهمترین آنها روایتی است که به نقل از پدران خود و آنها هم به نقل از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل فرمودهاند که آن حضرت فرمود: «طَلَبُ اَلْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ، فَاطْلُبُوا اَلْعِلْمَ مِنْ مَظَانِّهِ، وَ اِقْتَبِسُوهُ مِنْ أَهْلِهِ، فَإِنَّ تَعْلِیمَهُ لِلَّهِ حَسَنَةٌ، وَ طَلَبَهُ عِبَادَةٌ، وَ اَلْمُذَاکَرَةَ فِیهِ تَسْبِیحٌ، وَ اَلْعَمَلَ بِهِ جِهَادٌ، وَ تَعْلِیمَهُ مَنْ لاَ یَعْلَمُهُ صَدَقَةٌ، وَ بَذْلَهُ لِأَهْلِهِ قُرْبَةٌ إِلَی اللَّهِ، لِأَنَّهُ مَعَالِمُ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ، وَ مَنَارُ سَبِیلِ اَلْجَنَّةِ، وَ الْمُؤْنِسُ فِی اَلْوَحْشَةِ، وَ اَلصَّاحِبُ فِی اَلْغُرْبَةِ وَ اَلْوَحْدَةِ، وَ اَلْمُحَدِّثُ فِی اَلْخَلْوَةِ، وَ اَلدَّلِیلُ عَلَی اَلسَّرَّاءِ وَ اَلضَّرَّاءِ، وَ اَلسِّلاَحُ عَلَی اَلْأَعْدَاءِ، وَ اَلزَّیْنُ عِنْدَ اَلْأَخِلاَّءِ، یَرْفَعُ اَللَّهُ بِهِ أَقْوَاماً وَ یَجْعَلُهُمْ فِی اَلْخَیْرِ قَادَةً». در این روایت زیبا، امام رضا(ع) از قول پیامبر(ص) به ارزش ذاتی علم و لزوم تعلیم و تعلم و دلایل اهمیت علم نزد شارع مقدس اشاره میفرمایند. در این روایت، و به جهت مناسبتی که میخواهیم در این باره بحث کنیم، به شرح فقرهای از این روایت که درباره معلّم و ثواب تعلیم و دلایل این ثواب آمده است اشاره مختصری خواهم داشت.
امام رضا(ع) چه توصیهای درباره شخصیت معلم و اینکه استاد و مربی چه خصوصیاتی باید داشته باشد دارند؟
امام رضا(ع) در جمله «فَاطْلُبُوا الْعِلْمَ فِی مَظَانِّهِ» اشاره نمودهاند به اینکه در هر جا که مسلمان احتمال دهد علم وجود دارد، باید برای دریافت آن اقدام کند. در جمله بعدی امام اشاره به این موضوع دارند که «وَ اقْتَبِسُوهُ مِنْ أَهْلِهِ» یعنی علم را از اهل آن بگیرید» گر چه با توجه به فقره اول که گذشت، طلب علومی که معارف دینی نیستند حتی اگر نزد مشرک باشند، ضروری و واجب بوده و گمشده عاقل یا مؤمن تلقی شده اند اما علوم مربوط به دین و معارف دینی را باید از افرادی که شایستگی آن را دارند دریافت کرد و با توجه به سخن امیرالمؤمنین علی(ع) که تبعیت از اهل بیت(ع) و عدم پیشی گرفتن از ایشان را توصیه و عقب ماندن از آنها را نهی نمودند، اهل بیت(ع) کارشناسان واقعی علوم دینی بوده و مسلمانان تنها مجاز هستند علوم دین را از ایشان دریافت کنند. چنان که فرمودهاند: «بر آنها پیشی مگیرید که گمراه می شوید و از آنان پس نمانید که تباه میشوید»
امیرالمؤمنین(ع) در جای دیگر فرمودهاند: «ای کمیل! علم و معارف و اعتقادت را جز از ما نگیر تا از ما باشی». حدیث مزبور، دریافت علم از کسانی که علوم اهل بیت(ع) را نشر میدهند رد نمیکند، زیرا گرفتن علم از فقها و نشردهندگان علوم اهل بیت(ع) به نوعی گرفتن علوم از اهل بیت(ع) است.
پس معلوم شد که در علمآموزی غیر معارف دینی، باید انسان حتی اگر فقط در دست کفار و مشرکان این علم وجود دارد از آنها اخذ کند ولی در علوم دینی، کسب معارف فقط باید از طریق اهل بیت(ع) باشد. پس طلب علمی که واجب شده است بر همه مسلمانان؛ طریقی دارد که رکن اصلی این طریق معلم و استاد است. در ادامه این روایت، برخی امتیازها و نقاط مثبت تعلیم و تعلم بیان شده است.
از این امتیازها مخصوصاً در ثواب شغل معلمی برای خوانندگان رواق بگویید تا جامعه ما، ارزش معلّم را بیشتر بداند و از ایشان تکریم کند؟
حضرت علی بن موسی الرضا(ع) در ادامه اشاره به این مطلب دارند که یاد دادن و آموزش علم به دیگران اگر برای خدا باشد، حسنه و نیکی است «تَعلیمه لِلهِ حَسَنَة؛ یادگیری علم برای خداوند حسنه است». در فقره بعدی حضرت میفرمایند که مذاکره علم، تسبیح خداست: «الْمُذَاکَرَةِ فِیهِ تَسْبِیحٌ.» یعنی سر کلاس نشستن و درس معلم و استاد را گوش دادن، همتراز تسبیح خداوند متعال است. در روایات داریم که یک ساعت در طلب علم بودن بهتر از احیای یک شب و یک روز در طلب علم بودن بهتر از سی ماه روزه است. سپس حضرت به یک امتیاز دیگر معلّمان اشاره دارند و می فرمایند، آموزش علم به دیگران، صدقه است: «تَعْلِیمُهُ مِنْ لَا یَعْلَمُهُ صَدَقَهَ» از دیدگاه امام رضا(ع) آموزش علم به افرادی که نمیدانند، نوعی صدقه است چرا که صدقه، به کمک مالی محدود نمیشود، بلکه شامل هر کار خوبی میشود، چنان که در روایت دیگری فرمودهاند: «کل معروف صدقة».
امتیاز مهم دیگری که حضرت به آن اشاره میفرمایند، این است که معلم اگر علم خود را به اهل آن یاد بدهد و آنها را تربیت کند، موجب قرب و نزدیکی او به خداوند میشود و میتوان گفت معلمانِ نیک، به خدا نزدیکترند. جمله «بَذلُهُ لِأَهْلِهِ قُرْبَةٌ إِلَی اللهِ» دلالت بر این مطلب دارد.
بنا بر آنچه گفته شد، مقام معلم بسیار بالا و والا است و همان طور که مرحوم امام خمینی(ره) فرمودند: «معلمی شغل انبیاست». یعنی اگر بخواهیم کسی و شغلی را همتراز شغل انبیاء معرفی کنیم، شغل شریف «معلمی» است.
با توجه به این حدیث شریف، خطاب به جامعه و مسئولان و نیز معلمان عزیز چیست؟
گرچه فرصت و مجال بسیار کوتاه بود تا این حدیث زیبا و پر معنا را شرح دهیم، لیکن خلاصه و پیام آن را میتوان برای معلمان عزیز این دانست که قدر این شغل مهم را بدانند و آن را با هیچ بهای مادی تعویض ننمایند و اخلاص و تقرب الهی را هدف خود در این شغل مهم قرار دهند. پیام دوم خطاب به مسئولان و جامعه است، همان گونه که احترام و تجلیل از انبیای الهی لازم است، باید جانشینان آنان در تعلیم و ارشاد دیگران به معرفت و بینش را تکریم و تعظیم کنند و به گونهای شود که شغل معلمی در جامعه از احترام و ارزشی فوقالعاده برخوردار شود.
منبع: روزنامه قدس مریم احمدی شیروان